این کلمه 21 بار در قرآن مجید آمده است. جن در لغت به معناى پوشیدگى و پنهانى است و از آتش[1] و یا آمیختهاى از آتش[2] آفریده شده است. جن در عرف قرآن موجودى است با شعور و اراده که به اقتضاى طبیعتش از حواس بشر پوشیده مىباشد و در شرایط عادى، قابل درک حسى نیست. او مانند انسان، مکلف است و در آخرت برانگیخته مىشود. او مىتواند مطیع یا عاصى، مؤمن یا مشرک و… باشد.[3]
جن همانند انسان داراى روح و بدن است و داراى شعور و اراده و حرکت مىباشد. برخى از آنها مرد و برخى دیگر زن هستند، تولید مثل مىکنند و مکلف و مسئول مىباشند. در زندگى آنان مرگ و زندگى جریان دارد و از ایمان و کفر برخورداراند، و مؤمنین آنها در خدمت ائمه(ع) بوده و انسانهای مؤمن و شیعه را برادر خود میخوانند[5]. [6]
بنابراین جن از موجودات واقعی است که برای هدایتشان رسولانی فرستاده شده است[7] و همچون انسان، مأمور به عبادت خداوند هستند[8] و در اثر اطاعت و یا سرپیچی از دستورات خدا، به گروه کافر و مسلمان تقسیم می شوند.[9] ابلیس نیز که در داستان خلقت، بر آدم سجده نکرد از طایفه جنیان بود[10].[11]
درباره هدف آفرینش انسان و جن در آیات قرآن بیانات مختلفی آمده از جمله: «من جن و انس را نیافریدم مگر این که مرا پرستش کنند»[12]
جن چون شیطان داراى محدودهاى از قدرت است. از جمله مىتواند با سرعت زیاد کارهاى خارق العاده انجام دهد. جن گرچه از نظر قدرت فکرى ضعیف است، ولى قدرت تحریکى او زیاد است، او مىتواند بار سنگینى را در کمترین زمان جابهجا کند. درک او، درکى عقلى و قوى نیست و حداکثر خیالى و وهمى است و از آیات قرآن مادى بودن جن (مانند انسان) استفاده مىشود. در داستان حضرت سلیمان (علیه السلام) وقتى عفریتى از جن مدعى مىشود،[13] حضرت سلیمان آن جن را تکذیب نمىکند؛ اگر چه در قرآن نیامده است که آن جن تخت را آورد.[14]
قدرت شیطان در محدوده وسوسه و القائات او است و هرگز سبب سلب اختیار از انسان نیست. بله محور اندیشههاى شیطانى نفس اماره است، در واقع نفس اماره به منزله عامل نفوذى براى شیطان محسوب مىشود: ”و ما انسان را آفریدهایم و مىدانیم که نفس او چه وسوسهاى به او مىکند، و ما از شاهرگ (او) به او نزدیکتریم”.[15] همان گونه که خداوند تبارک و تعالى مىفرماید: ”در حقیقت، تو را بر بندگان من تسلطى نیست مگر کسانى از گمراهان که تو را پیروى مىکنند.”[17]
قرآن مجید وجود جن را تصدیق کرده و ویژگی های زیر را برای او برمی شمارد:
1. جن موجودی است که از آتش آفریده شده، بر خلاف انسان که از خاک آفریده شده است.[18]
2. دارای علم، ادراک، تشخیص حق از باطل و قدرت منطق و استدلال است.[19]
3. دارای تکلیف و مسئولیت است.[20]
4. گروهی از آنها مؤمن و صالح و گروهی کافرند.[21]
5. دارای حشر و نشر و معادند.[22]
6. قدرت نفوذ در آسمانها و خبرگیری و استراق سمع داشتند و بعداً منع شدند.[23]
7. با بعضی از انسانها ارتباط برقرار می کردند و با آگاهی محدودی که نسبت به بعضی از اسرار نهایی داشتند، به اغوای انسانها می پرداختند.[24]
8. میان آنها افرادی یافت می شوند که از قدرت زیادی برخوردارند، همان گونه که میان انسان ها چنین است.[25]
9. قدرت بر انجام بعضی از کارهای مورد نیاز انسان را دارند.[26]
10. خلقت آنها روی زمین قبل از خلقت انسان ها بوده است.[27]
11. در داستان حضرت سلیمان (ع) وقتى عفریتى از جن مدعى مىشود که می تواند تخت بلقیس را به نزد سلیمان آورد، پیش از آن که از مجلسش برخیزد،[28] حضرت سلیمان آن جن را تکذیب نمىکند، اگر چه در قرآن نیامده است که آن جن تخت را آورد.[29]
12. مقام و منزلت انسان از آنها برتر است و از این جهت خداوند به ابلیس دستور داد که بر انسان سجده کند و ابلیس از بزرگان طایفه جن است[30]. از مجموع این آیات استفاده می شود که جن یک موجود خیالی نیست. یک موجود واقعی مادی است که ارتباط با او امکان پذیر است. عده ای هم با او ارتباط برقرار کرده اند. اگرچه از روزگاران قدیم بین انسان و جن، شیوه های مختلفی از روابط تصور می شده است، اما ما تنها شیوه هایی را که در روایات معتبر آمده است می توانیم بپذیریم.
در این جا به بعضی از گونه های این روابط که در قرآن و روایات و سخنان دانشمندان ذکر شده، اشاره می کنیم:
ألف. پناه بردن به جن؛
در قرآن مجید آمده: ”و همانا مردانی از انس به مردانی از جن پناه می بردند، پس به سختی های ایشان می افزودند”.[31]
رسم عرب چنین بود که هرگاه به بیابان هولناکی می رسیدند، به جن آن وادی پناه می بردند. اسلام این کار را نهی کرده و پناه بردن به آفریننده جن و انس را امر فرموده است. [32]
ب. تسخیر جن؛ تسخیر جنیان و به خدمت گرفتن آن ها، گرچه ممکن است، اما میان فقها درباره این که آیا چنین کاری جایز است یا نه؟، بحث است. قدر مسلم آن است که این کار نباید از راهی که شرعا حرام است صورت گیرد، یا باعث آزار و اذیت آنها شود. نیز نباید به کارگرفتن آنها برای کارهای نامشروع و حرام باشد؛ زیرا انجام کار نامشروع، حرام است چه با واسطه باشد یا بی واسطه.[33]
پی نوشت ها :
[1] حجر، 27: ”والجانَّ خلقناه من قبلُ من نارالسموم”، و جان را از پیش، از آتش زهرآگین آفریدیم.
[2] رحمن، 15: ”وخلق الجان من مارج من نار”؛ و جن را از آمیختهاى از آتش آفریدیم.
[3] قاموس قرآن، واژهى جن.
[4] عباسى، ابراهیم ، داستانهاى شگفت درباره جن، ص 25
[5] نک: آیا جنیان مسلمان و غیر مسلمان دارند؟ ؛ میزان الحکمه، محمدی ری شهری، ناشر مکتب الاعلام الاسلامی، 1403 ه. ق، 1362 ه. ش، ج 2، ص 11، ح 2658؛ اصول کافی (مترجم)، ج 2، کتاب الحجة، ”باب آمدن جن نزد ائمه(ع) و پرسیدن از مسایل دینی”، ص 243، ح 4 لازم به یادآوری است 7 حدیث دیگر درباره جن در همین کتاب آورده شده است؛ سفینة البحار، للشیخ عباس القمی، دار الاسوه، الطبعة الثانیة، 1416 ه. ق، ج 1، باب الجیم بعده النون، ص 673؛ معارف قرآن، استاد مصباح یزدی، ص 316
[6] . اقتباس از پاسخ شماره 138 (سایت: 883).
[7] انعام، 130:” (در روز قیامت از جانب خدا خطاب شود که) اى گروه جن و انس، آیا براى شما فرستادگانى از خودتان نیامدند که آیات مرا برای شما بازگو مىکردند و شما را از دیدار امروزتان بیم مىدادند؟ گویند: ما به زیان خود گواهى مىدهیم (آرى فرستادگان آمدند و بیم دادند). و زندگى دنیا آنها را فریفت، و (از این رو) به زیان خود گواهى دهند که کافر بودند.”
[8] الذاریات،56
[9] احقاف،29،در این آیه به مسلمان شدن عده ای از جنیان اشاره می کند. در آیات متعددی از گروه جنیان کافر، نام برده شده است. نک: فصلت،29؛ اعراف،38؛ کافی، ج1، ص 395
[10] . اقتباس از پاسخ شماره 6481، نمایه: تعلیم سحر و زیان رساندن با اذن خداوند.
[11] کهف، 50: ” و (به یاد آر) زمانى را که به فرشتگان گفتیم: به آدم سجده کنید پس همگى سجده کردند جز ابلیس که از (طایفه) جن بود (و گرنه فرشته گناه نمىکند) پس از فرمان پروردگار خود بیرون رفت.”
[12]-«و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون »، ذاریات ، آیه 56
[13] نمل، 40 – 30
[14] جوادى آملی، عبدالله، تفسیر موضوعى، ج1، ص 119
[15] ق، 16 (محمد مهدى فولادوند، ترجمهى قرآن کریم)
[17] حجر، 42 (محمد مهدى فولادوند، ترجمهى قرآن کریم).
[18] الرحمن ، 15
[19] آیات مختلف سوره جن.
[20] آیات سوره جن و الرحمن.
[21] آیات سوره جن و الرحمن.
[22] همان، 15
[23] همان، 9
[24]همان، 6
[25] نمل ، 39
[26] سباء ، 12 – 13
[27] حجر ، 27
[28] نمل، 40 – 30
[29] جوادى آملی، عبدالله، تفسیر موضوعى، ج 1، ص 119
[30] کهف، 50 [31] جن، 6
[32] نک: بحارالأنوار، ج 92، ص 148، [المحاسن] قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): ”إِذَا تَغَوَّلَتِ الْغِیلَانُ فَأَذِّنُوا بِأَذَانِ الصَّلَاةِ”.
[33] نک: منهاج الصالحین، خوئی، ابوالقاسم، ج 2، ص 8
منبع : اسلام پدیا
کلمات کلیدی: